روزی روزگاری شیخ و مریدان در گوشه ایی از بازار نشسته بودن مریدان همواره به جفتک اندازی و مسخره بازی مشغول بودن *moteafesam* *moteafesam* و شیخ برای سرگرم کردن آنها برایشان بازی تعریف کرده بود و سرگرم بودن بازی اینگونه بود به ترتیب مریدان شروع به شمارش میکردن و به مضرب های پنج میرسیدن باید میگفتن هوپ و شیخ با عصا بر سره آن مرید میکوبید *khar_bazi* خلاصه مریدان گرد تا گرد شیخ نشسته بودن و میشمردن یک ، دو ، سه ، چهار ، هوپ و شیخ با عصا بر سره آن مرید میکوبید و مریدان مانند بزمجه های افسار پاره کرده ذوق میکردن چندی از بازی گذشت ، مریدان شروع به اذیت کردن شیخ کردن و در نوبت های جا به جا هوپ هوپ میکردند *bi asab* *righo_ha* و شیخ بر سره آن ها میکوبید و در حرکتی ، پس از رسیدن به مضربی از پنج همه مریدان همه با هم هوپ گفتن *fosh* *gij* شیخ با دیدن این صحنه آب روغن قاطی کرد و با عصا بر سره خود کوبید و دچار اسهال مکرر گشت در همین حین که شیخ و مریدان در حال کتک کاری و هوپ بازی بودن چشم شیخ به یکی از دختران خنگولستان افتاد که شه میم ریق نام داشت و پسری سیریش و سمج به دنبال او افتاده بود و میخواست از شه میم ریق دلبری کند شه میم ریق که دختری دیوانه بود برای جذب پسرکان رایحه ی پلیدی از خود متصاعد میگوزید *lover* *lover* که باعث میشد پسرکان مست و مدحوش گوز و چس های او شوند و ادعای عاشقی کنند شیخ اندکی شه میم ریق و جوان عاشق را زیر نظر گرفت و دید شه میم ریق از وابستگی این پسر و احساسات عاشقی اش خسته شده شیخ به پیش رفت و رو به پسرک که ادعای عاشقی داشت گفت من میتوانم کمکت کنم که به شه میم ریق برسی اما ، امتحانی سخت در پیش داری آیا حاضری ؟؟ پسرک که پر از ادعا بود ، گوز خندی زد و گفت آری من دیوانه وار عاشق شه میم ریق هستم و چشم و گوشم مست گوز های او شده شیخ گفت خوب است ، پس نهایت تلاشت را کن *are_are* *are_are* در آن قطعه زمین برو و همونجا وایسا من سه گاو در طویله دارم برای اینکه ، کمک کنم که به شه میم ریق برسی ، کافیس که دم یکی از این سه گاو را بگیری شیخ دره اولین طویله را باز کرد ، گاوه غول پیکر و خشمگینی به بیرون آمد باور نکردنی بود و بزرگترین گاوی بود که تا به حال به عمره خویش دیده بود پسرک با دیدن گاو خشتک درید و از ترس در آن رید و گاو به صحرا رفت و دور شد مریدان که بر روی تپه ایی در حال تماشا بودن شروع به در آوردن شکلک و مسخره بازی کردن و برای پسرکی که ادعای عاشقی داشت هو کشیدن و فحش خار و مادر فرستادن سپس شیخ به سراغ طویله دوم رفت دره طویله را باز کرد گاو کوچکتری نسبت به گاو قبلی بود ولی خیلی سریع و پر جنب و جوش بود و به سرعت حرکت میکرد پسرک که ادعای عاشقی میکرد پس از کمی دویدن عرق از تمام درز های بدنش جاری شد و با خود گفت اشکالی نداره حتما طویله سوم گاوی آسان تر و راحت تر است و گاو دوم هم دور شد مریدان که روی تپه بودن شلوار خویش را از پای در آورده بودن و باکسنه کونه باکسن خود را به جوانکی که ادعای عاشقی داشت به نشانه ی تمسخر نشان میدادن که شیخ با پرتاب چند سنگ به آن ها ، آنها را به حالت عادی وا داشت و شلوار ها را به پا کردند *jar_o_bahs* *ey_khoda* *bi asab* شیخ به سراغ دره طویله ی سومی رفت دره طویله را باز کرد ، و محاسبات جوانکی که ادعای عاشقی داشت درست از آب در آمده بود یه گاوه ریقو از طویله به بیرون آمد که بسیار لاغر و مریض و نحیف بود جوانک که از خوشحالی در خشتک خود نمیگنجید ، جستی زد و رفت که دم گاو سوم را بگیرد ، ولی گاو دم نداشت سپس پسرک که ادعای عاشقی داشت برگشت و به شیخ نگاه کرد شیخ نیز انگشت شصت خویش را به پسرک نشان داد و گفت ریدم تو عشق و عاشقیت بیا برو عامو کونتو بشور با عاشق بودنت *goh_por_rang* *goh_por_rang* تعدادی از مریدان بعد از دیدن این صحنه به گاو تبدیل شدن و به دم همدیگر را میگرفتن و به تولید مثل مشغول شدن تعدادی دیگر از مریدان تکه چوبی برداشته بودن و به گفتن هوپ مشغول شدن و با چوب بر سره خود میزدن شه میم ریق بعد از دیدن این صحنه هر چه رایحه داشت گوزید و منفجر شد *gozieh_goz* سپس شیخ رو به جوان گفت زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی پسرکی که ادعای عاشقی داشت بعد از شنیدن این حکمت شلوار از پای خویش در آورد و کون برهنه به بیابان شتافت *are_are* *are_are* و خدایش لعنت کناد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* داستانک های شیخ و مریدان نوشته شده و طنزپردازی شده توسط برو بچه خنگولستان این سبک از شیخ و مریدان فقط داخل خنگولستان نوشته میشه و اگه جایی دیگه دیدید مطمعن باشید کپی شده از خنگولستان است
نقاشی های ارسالی به خنگولستان از تاریخ 9 تیر 1397 تا 1 بهمن 1397
نقاشی های ارسالی به خنگولستان از تاریخ 9 تیر 1397 تا 1 بهمن 1397
نقاشی های ارسالی به خنگولستان از تاریخ 9 تیر 1397 تا 1 بهمن 1397
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭﺍﺳﺶ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﺵ ﻋﮑﺲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ اینستاگرام پایینش ﻧﻮﺷﺘﻪ . . . . . . ﯾﻪ ﺭﻭﺯِ ﺧﻮﺏ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭِ خووووب 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پادشاهی 2 شاهین گرفت آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند اما یکی از آنها از روی شاخهای که نشسته بود پرواز نمیکرد پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین را درمان کند پاداش خوبی میگیرد 😂 . . . . . کشاورزی موفق شد پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ کشاورز گفت: شاخهای که به آن وابسته شده بود را بریدم و با کمی با روغنِ اویلا چربش کردم و در باکسنِ شاهین فرو کردم تا زین پس هرجا شاخه دید درجا بال بزند 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوتا دختر کنارم تو تاکسی نشسته بودن یکیشون از دوسش پرسید: مدافعين حرم كيا هستن . . . . . دوستش هم خیلی جدی جواب داد: همونان كه يه چيز پشمالوى رنگى جلوی حرم دسشونه، ميزنن به آدم و ميگن خانوم برو جلو 😂😁😂😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﺮﻩ دکتر، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻢ ﭼﺮﺑﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﻢ ﻗﻨﺪ . . . . . . ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺎﺩﺭﺟﻮﻥ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺮﻧﺞ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﻔﻬﻤﻪ 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گاهی وقتها تنها چیزی که احتیاج دارم . . . . . یه فنجون قهوه و یک میلیارد تومن پوله 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ لذتهای کوچک اولین باری که فرق دختر و پسرو فهمیدم بچه بودم با دختر همسایه دعوام شد . . . . . لگد زدم لای پاش دیدم هنوز داره دنبالم میکنه 😂 داشتم دیوونه میشدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از بس پست عاشقانه خوندم . . . . . . فکر میکنم یکی ولم کرده رفته وجدانن هر کی ولم کرده رفته بیاد گناه داررررم 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه روز مامانم یه طرحی اراعه داد هرکی دیرت ازخواب بیدار شه اون باید رخت خوابا رو جمع کنه . . . . . . الان نزدیک سه هفته هست که هیچ کس نخوابیده، راستی بابام تشنج کرد خواهرمم بستری توبخش روح و روان فقط منو مامانم موندیم خدا بهمون رحم کنه ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوال امتحانی: وقتی انسان ها به طبیعت احترام نمیزارن و حیوانات نادر رو شکار میکنن ، میدونید چی میشه؟ . . . . . . جواب : ﻧﺎﺩﺭ خیلی ناراحت میشه 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پشت چراغ قرمز داشتم آهنگ جدیده ی شادمهر روگوش میدادم وسط آهنگ گفت مگه میشه همه برگشتن سمت من گفتن مگه داریم . . . . . باکیا تشکیل جمعیت دادیم شدیم هفتاد میلون نفر 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خارجی: شما چطور اختلاص میکنید ایرانی : اون پروژرو میبینی خارجی : من که چیزی نمیبینم ایرانی: قربون دهنت همین چهل میلیارد خرجش شده 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو دستشویی دانشگاه کاغذ زده بودن که اب قطع است . . . . . . یکی زیرش با عن نوشته بود دیگه دیره خییییییلی دیره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پاندا میتونه تاریخ زایمان خودشو کنترل کنه و۳تا۵ ماه به تعویق بندازه . . . . . . اون وقت ما یه گوز رو نمیتونیم کنترل کنیم زارت آبرومون میره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﮐﺘﺎﺏِ "" ﺟﻨﮓ ﻭ ﺻﻠﺢ "" ﺍﺛﺮ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥِ ﮐﻨﺖ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮی بود . . . . . . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺨﻮﻧﺪﻣﺸﺎ، ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺳﺮﻡ ﺳﻮﺕ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ، کصافط کوچیکتر بنویس 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوازده سالم بود پسره واس اولین بار تو خیابون بهم گفت شمارتو بده . . . . . منم از همه جا بی خبر در نهایت پاکی و صداقت شماره تلفن خونمو بهش دادم . . . . . الان چهار ساله که دنبالشن هنوز پیداش نکردن حیف شد جوون رعنایی بود ارسال شده توسط مهدیس
مردی مورچه ای دید که سنگ ریزها را روی هم میگذاشت پرسید ای مور چه میسازی . . . . گفت آپارتمان برا ننت این مورچه ها نکه کارشون سخته اعصاب ندارن 😂😁😂 ارسال شده توسط یاسمن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خانومی تعریف میکرد من و همسرم باهام بگو مگو کردیم از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد در حالی که من اندوهگین و ناراحت بودم گفتم:از من دورشو نمیخوام حرفاتو گوش بدم سعی نکن منو راضی کنی بمونم من خیلی از دستت ناراحتم حتی نمیخوام صداتو بشنوم حتی یک کلمه پس خواهش میکنم ولم کن و هنگامی که سرم را به عقب برمیگردانم دیدم پیراهنم به دست گیره در گیر کرد و شوهرم در مکان خودش از خنده رودبر شده خدا هیچ کسو ضایع نکن 😂😁😂 ارسال شده توسط یاسمن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شب خانومه به شوهرش میگه منو چقدر دوست داری مرده میگه: ستاره هارو بشمار زن میگه:یعنی بی نهایت دوسم داری؟ میگه:نه بشمار خوابیت ببره اینقدر حرف نزنی 😂😜 ارسال شده توسط یاسمن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختر ساعت باباشو برده ساعت سازی ساعت فروش: به بابات بگو موتورش خرابه دختر میگه: بابای من موتور نداره 206داره . . . . . میگن ساعت فروش رفته تو ساعت هر یک ساعت یبار میاد بیرن میگه کوکوکو 😂😁😂 ارسال شده توسط یاسمن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم تو google store ف...یلتر ش.کن دانلود کنم . . . . . نوشته این برنامه برای کشور شما ارائه نشده است 😂 یکی نیس بگه اخ اخمخ جز ما کی فیل..تر ش.کن میخواد 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ توی فضای مجازی مدافع حقوق همه چیز داریم خداروشکر. . . . . . یعنی الان مثلا شما بیای بگی گوه نخور، یه عده بهشون برمیخوره که مگه گوه چشه؟؟ چرا نباید گوه خورد؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به مامانم میگم : لایک به غذات . . . . . میگه لایک تو هفت جدو آبادتو اون عمه هات 😂 نمک نشناس، حیف اون غذایی که واست میپزم فک کنم نباید شصتمو میگرفتم سمتش 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مامانم زنگ زده میگه کجایی؟ . . . . . گفتم تو پارک نشستم، چطور مگه!؟ گفت کنترل گم شده، پاشو ببین زیرت نیس 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با داداشم یه جا دعوامون شد 10 نفره ریختند سرمون وسطش دیدم داداشم هم با اونا داره منو میزنه گفتم چته شهرام؟ 😂 . . . . . گفت اینجوری از یه خانواده 2 نفر کتک نمیخورن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ وقتی گراهامبل تلفن را اختراع نمود یک چیزی عجیب دید . . . . . . سه تماس بی پاسخ از جاناتای 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اون دنیا ما هم میتونیم علیه اعضاى بدن حرف بزنیم؟ . . . . من واقعا از باکسنم بخاطر گشادى زیاد شکایت دارم تمام موفقیتاى منو نابود کرده 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم گوشیم از دستم افتاد رو لبتاپم LCD هردو شکستن . . . . . . برای اولین بار تو زندگیم با یه تیر دو نشون زده بودم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه هه تو کوچه میدوید باباش گف عزیزم خواهش میکنم کنار من راه برو . . . . . یادم افتاد بابا منم اینجور موقع ها میگفت گمشو بیا اینجا تا ماشین لهت نکرده 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ همسایمون با قربانی کردن گوسفند مخالفه، هرسال عید قربان میره از قصابی گوشت میخره . . . . . ایشالا که گوشتای قصابی اهدایی از خود گوسفندا باشه 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زن :یادته وقتی اومدی خواستگاریم بهت گفتم: واسه چی میخوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟ مرد :اره یادمه گفتم میخوام یکیو خوشبخت کنم زن :پس چرا نکردی؟ مرد :خوشبخت کردم دیگه زن :کیو؟؟؟؟ . . . . مرد :همون بدبختی که ممکن بود به جای من با تو ازدواج کنه 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زندگی متأهلی یعنی به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگهدار تو باشد . . . . . اونوقت جواب بگیری: یه بسته قارچ، آبلیمو، مرغ ، نون ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم؟!؟ . . . . . زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ موقع خواب شوهر : گوشیارو کجا گذاشتی ؟ زن : بالا سرت شوهر : چرا بالا سر خودت نذاشتی ؟ زن : چونکه سرطانزاست . . . . یعنی عشق میچکه 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺯﻥ: ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻣﺮﺩ: ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻥ: ﺑﻬﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻦ ﻣﺮﺩ: ﭼﻄﻮﺭﯼ؟ ﺯﻥ: ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﺑﺠﻨﮓ ﻣﺮﺩ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﺑﺠﻨﮕﻢ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭه ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﮕﻮ ﺯﻥ: ﺭﻣﺰ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﻣﺮﺩ: ﮐﻮ؟ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺮ بی همه چیز؟ 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره کامنت گذاشته : من دزد شوهرم. خانمها حواستون باشه و گرنه شوهراتونو میدزدم حالا جواب خانمهای همیشه در صحنه . . . . ـ نه بابا ترسیدیم خب بیا شوهر من پیشکش ـ خدا خیرت بده تا حالا کجا بودی ـ چه خوب تو اسمونها دنبالت میگشتم رو زمین پیدات کردم ـ ببین من شماره 2 هستم. شوهرم ساعت 6 خونس دیر نکنیا 😂😜 ـ یه پولی هم دستی بهت میدم فقط بجنب ـ کجایی ؟ با اژانس برات بفرستمش ـ شوهر منو بذار تو اولویت ـ ببر ولی دیگه پس نمیگیرما ـ من شماره 2ام کجایی پس. با اژانس بیا پولشو حساب میکنم خودم 😂😁😂😂 ـ وا!!!!خانم شوهر من که الان رسید خونه. چرا الکی روحیه میدی خدا ازت نگذره خوشحالی منو نمیتونی ببینی ـ من شماره 2 هستم. شوهرم داره شام میخوره ها هنوز نرسیدی 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شوهر : خانوم ! غذا آمادس ؟ همسر : هنوز نه باید یه کمی صبر کنی شوهر : پس من میرم بیرون یه چیزی میخورم و برمیگردم همسر : لطفا فقط ۵ دقیقه صبر کن شوهر : یعنی غذا ۵ دقیق دیگه آمادس؟!؟ همسر : نه دیگه ! من ۵ دقیقه دیگه آماده میشم بریم بیرون 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس
به درخت گفتم: خوشا به احوالت که در برکه ای چنین زلال و ارام و دور از هیاهو لانه نموده ای گفت: گوه نخور شاشتو بکن و زود گورتو گم کن برو بینیم بااااااو خیلی درخت بی تربیت و بیشعوری بود 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ واسه دوست دخترم اتو مو كادو گرفتم بهش ميگم: عزيزم حدس بزن برات چه هديه اي گرفتم؟؟؟ بعد از كلي راهنمايي ميگم يه وسيله آرايشيه برقيه . . . . ميگه وااااااي عزيزم برق لب گرفتي برام 😂😜 الان دو ساعته يخچال خونمون آلارم ميده 😂 ميگه برا من نفت بيارين ديگه با برق كار نميكنم 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ راننده سرویس مدرسه داشته بچه هارو میرسونده دره خونشون که یکی از دخترا وسایل نقاشیش زیاد بوده، موقع پیاده شدن بهش میگه: عمو بارداری، بذار کمکت کنم دختره 7 ساله: لطفا الکی بمن وصله نچسبونین، من و مانی حواسمون بود تازشم من میدونم تو این سن باردار نمیشم . . . . . مانی 😂 بچه های دیگه 😂 اتوبوس 😂 راننده هم هنوز داره دنده رو گاز میگیره و آتش نشان و دکتر هم که نزدیک میشه خودشو چنگ میزنه 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ عجیبترین مکالمهای که هفته گذشته شنیدم این بود که دختره میخواس شورت بخره به فروشنده گفت لباس زیر میخوام . . . . یارو پرسید کدوم زیر؟ دختره گفت زیرِ پایین 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻠﯿﺲ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟؟؟ ﺳﯿﻨﺸﻮ ﺟﻠﻮ ﺩﺍﺩ؛ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ؛ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﺻﺎﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ . . . . . . . . ﺟﻨﺎﺏ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﺩﻭ ﺗﺎﯾﯿﻤﻮﻥ ﮔﻭﻩﺧﻮﺭﺩﯾﻢ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اولین باری که رفتم فلافلی سلف سروی . . . . . همونجا فهمیدم مردم ایران لیاقت ازادی ندارن 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تاس میندازم اگه 6 اومد میرم درس میخونم اگه 1 تا 5 اومد اینترنت . . . . . 6 😂 خوب حالا جایزه دارم یه بار دیگه میندازم 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوالات رایج مربوط به موبایل سال 76 : آنتن دهی ش چطوره؟ سال 79 : چقدر شارژ نگه میداره؟ سال 82 : دوربینم داره؟ سال 85 : دوربینش چند مگا پیکسله؟ صداش چطوره؟ سال 88 : تاچه؟ یا از این معمولیاس؟ سال 91 : اندرویده؟ سال 94 : هوشمنده؟ یا معمولیه؟ سال 97 : اخلاقش چطوره؟! سال 1400: درکت میکـنـه ؟! یا نه؟ سال 1403: به اندازه کافی بهت توجه میکنـه؟ یا میخوای باهاش به هم بزنی؟ . . . . این اخریه منو کشته 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ امروز رفتم بیمه میگم اگه ترمزم برید سرپایینی هم بود سمت راست 2نفر ایستاده بودن و سمت چپ یه پورشه بود چیکار کنم ؟ گفت خوب معلومه بزن به دو تا آدما چون دیشون رو بیمه میده ولی اگه بزنی به پورشه بیمه فقط5میلیون میده بدبخت میش گفتم واقعا چقدر قوانین تو ایران منطقیه بعد گفت راستی اگه دیدی زدی به دو تاشون و نمردن ناقص شدن حتما برگرد از روشون رد شو چون نقص عضو مثلا قطع نخاع تا 700میلیون دیه داره که بیمه نمیده حتما مطمئن شو که مردن 😂😁😂😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفته بودم سینما ،فیلم اکشن بود دو نفر خفن دارن همدیگه رو تو آشپزخونه میزنن یکی با قمه یکی هم با اره برقی . . . . . اینم عکس العمل دختر ردیف جلویی: وااااای سارا چه کابینت های قشنگی 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ لره رو داشتن اعدام میکردن داد میزنه میگه منو بیارید پایین میارنش پایین میگن چیه؟؟؟ . . . . میگه ناموسن این مسخره بازیا چیه؟ داشتم خفه میشدم 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیشب بابام داشت تلویزیون میدید رفتم پیشش نشستم بش میگم بابا بزن اون کانال اخبار داره . . . . میگه برو بابا الان شبکه پویا باب اسفنجی داره میخوام باب اسفنجی ببینم 😂 اصن ی وضیه 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ امروز گوشی دختره را تو خیابون ازش دزدیدن نشسته بود رو زمین خودشو میزد و به زمین و زمان بد و بیراه میگفت داد میزد واااااااااااااااای لاینم واااااااااااااااای وایبرم واااااااااااااااااای واتس آپم واااااااااااااااای تلگرامم وااااااااااااااااای گروهام وااااااااااای 100 تا داداشام واااااااای 1356 تا عشقم خدا بدبخت شدم از بین رفتم، پو از گشنگی میمیره بهش گفتم خانوم محترم بلند شو این کارا چیه؟!؟ برگشته میگه تو رو خدا همینجوری ازم یه عکس بگیر بزار تو لاین بگو ساناز برمیگرده 😂😁😂 . .. . . . خدااااااایا آب دستته بزار زمین بیا اینو شفا بده.........بدجور تو اولویته 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ طریقۀ خرید هندونه توسط بابام بو کردن هندونه پرت کردن و گرفتنش از رو هوا وزن کردن با دست شمردن خطهای هندونه زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی، که آره آقا من این کارم خریدن هندونه آوردن به منزل همه رو چنگال به دست جمع کردن دست و سوت و جیغ و هورای حضار پاره کردن هندونه پذیرایی از اهل منزل با هندونۀ سفید و با طعم خیار 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به مامانم میگم چرا تو خونه همش دمپایی پات میکنی ؟ میگه: یه کابوی هیچوقت از اسلحه اش دور نمیمونه . . . . . منم قانع شدم ، چون مسلح بود 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﺗﻮﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ : ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ - ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ 45 - ﺷﻤﺎﺭﻩ 120 - ﻣﻨﺰﻝ ﺩﯾﻮﯾﺪ ﻫﺎﻭﺍﺭﺩ . . . . . ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ :- ﺗﻬﺮﺍﻥ - ﺑﺰﺭﮔﺮﺍﻩ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻟﻪ ﺻﺪﺭ ﻋﺎﻣﻠﯽ - ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺣﺮ ﺍﺑﻦ ﯾﺰﯾﺪ ﺭﯾﺎﺣﯽ- ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻓﻠﮑﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﺍﻟﻤﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ- ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻋﺴﮑﺮﯾﻪ - ﺟﻨﺐ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺑﻼﻝ ﺣﺒﺸﯽ - ﮐﻮﭼﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺻﯿﻒ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ - ﺟﻨﺐ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎﺭﮐﺖ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮔﺴﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺰ ﮔﺮﺟﻌﻠﯽ - ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﻫﺸﺘﻢ -ﭘﻼﮎ 12.5 + 1 - ﻃﺒﻘﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺟﻨﻮﺑﯽ- ﻣﻨﺰﻝ ﺣﺎﺝ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﺴﺘﻮﻓﯽ ﺯﺍﺩﮔﺎﻥ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ ﺍﺻﻞ 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گوز چیست؟ . . . . . . . روح غذا هایی هست که بعد از هضم شدن از بدن خارج میشن اينو عمراً نميدونستين 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هر وقت رفتید در یخچالو باز کردید دیدید چیزی توش نیست حتما یه قلوپ اب بخورید که یخچال فک نکنه حالتونو گرفته . . . . کثافت دراز 😂 سفید احمق مستطیلی 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ آخرین اخبار از مش کاظم . . . . . . . . . . . . . . . . مانده ام صلوات را چگونه حرام کنم! چون موجب شادی اموات اس 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما یه مزیت خیلی خوبی که داریم اینه که وقتی که بزرگ شدیم ، و به مامان و بابا تبدیل شدیم سر زده رفتیم تو اتاق بچمون و دیدیم داره به صفحه دسکتاپ خیره میشه و با جدیت داره رفرش میکنه یکی میکوبیم پس کلش میگیم کره خر بیار بالا ببینم چی داشتی میدیدی 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﭘﺴﺮ : ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ : ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺳﻤـت ﭘﺴﻮﻭﺭﺩ ﺍﯾﻤﯿﻞ َﻣـﻪ ؟ ﭼﺸﻤـﺎﻥ ﭘﺴﺮ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺪ و . . . . . . ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪ 😂 ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧـﻪ ، ﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مامان بزرگم فوت کرده، بابای عروسمون زنگ زده برای تسلیت حالا سوتی های من تواین دو دقیقه مکالمه: دخترم خدا بیامرزدشون من: خواهش میکنم... خدا بندگان شماروهم رحمت کنه ـ کی فوت کردن من: دیشب عصر ـ ببخشید دخترم مزاحم شدم من: خواهش میکنم مزاحم هستید، خدافظ . . . قیافه من بعداز قطع کردن 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم مغازه سیگار بگیرم گفتم :آقا یه بسته وینستون بده مغازه دار گفت :لایت باشه؟ یهو یکی از پشت سرم گفت :آره لایت باشه بچم گلوش اذیت نشه برگشتم دیدم بابام پشت سرم 😂 . . . . مراسم تشییع باقیمانده پیکر اینجانب فردا راس ساعت 9 انجام می شود 😂✋ ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بـچـه بـودم بـال مـگـس رو می کـنـدم هـرچـی بـهـش مـیـگـفـتـم:بـپـــــــــــــــــــــــــــر نـمـیــپــریـد بـعـد مـنـم نـاراحـت مـیـشـدم حـرفـم رو گـوش نـمـیـده بـامـگس کـش لـهـش مـیـکـردم و بـراش خـتـم مـیـگرفـتـم . . . . . اونـجـوری نـگـام نـکـنـیـد مـیـدونـم خـیـلی خـنـگ بـودم 😂 عـوضـش الان کـه بـزرگ شـدم فـهـمـیـدم بـال مـگـسـو بـکـنـی کـر مـیـشـه واسـه هـمـیـن هـر چـی بـهـش مـیـگفتـم بـپـر نـمـی پریـد 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پدرم گفت: اگه کنترل مملکت دست من بود ایرانو گلستان ممیکردم . . . . . منم گفتم والا یه دکمه کولر دستته اینجارو جهنم کردی 😂 هیچی دیگه الان تو سطل آشغال سرکوچم گربه ها هم سلام میرسونن ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ وقتي حقوقم رو بهم ميدن وضعيت زندگيم اينجوريه هفت روز اول: سيستم زندگي پسرِ بيل گيتس بیست و سه روزِ باقي: سيستم زندگي نوه ي ماهاتما گاندي ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﯾﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ 40 ﺳﺎﻟﺸﻪ ! ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺱ ﺳﯽ ﺩﯼ ﺭﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍش ﻣﺮﺍﺣﻠﺸﻮ ﺭﻭ ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ بنویسه . . . . ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : 1 - ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ِ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻣﯿﺮﻭﯾﻢ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مارو باش به امیر تتلو گیر میدادیم . . . . بابک رهنما آهنگ خونده به اسم: من سگ میخوام 😂 فکر کنم امریکا حمله کرده به موسیقی ایران 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مشـــغول رانندگي تو جاده ام از فاصله دور پلـــيس واسم دست تکون ميده و ابراز ارادت ميکنه، خيلي آدماي با محبتي هستــن چطوري از اين فاصله منو شــــناختن !؟ يکيشون جوگير ميشه تا وسط جـــاده میشه، با حرارت خاصي واسم دست تکــون ميده چراغ ميزنم وبا حرکت دست به ابرازعلاقه شون جـــواب ميدم دفترچه و خودکار تو دستشه، ميخواد ازم امـــضا بگيره ،اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد اشک تو چشام حلقه ميزنه از اين همه احساسات پاک و بي آلايش 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ در جواب اون دوستی که گفته بود مینشستم روبروی عروسکام تا اگه تکون خورد مچشونو بگیرم . . . . . من مینشستم روبروی آیینه تا اگه عکسم تکون خورد مچشو بگیرم تازه اگه خسته میشدم و تکون میخوردم عکسم در ایینه هم تکون میخوره خوب کلی ناراحت میشدم که اگه مثلا 1 ثانیه دیگه تکون میخوردم مچ ایینه رو گرفته بودم 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دخترخالم5سالشه یه ساعت نشسته روبه روم زل زده بهم، بهش میگم ها چیه نگاه میکنی 😂 . . . . . . . . . . برگشته میگه: خداوکیلی قیافت اینجوریه یا داری مسخره بازی در میاری..؟؟ 😂😁😂😂 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺣﻮﺍ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﻧﺴﺖ؟ ﺣﻮﺍ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎﯼ جاناتای . . . . . . جاناتای : ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ ﺍﮔﺮ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻏﺎﺭﻭ ﻧﯿﺎﺭﻩ ﺍﺛﺎﺛﺘﻮﻧﻮ ﺍﺯ ﮐﻮﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻡ پاﯾﯿﻦ میخوام غار اجاره بدم به عمو قناد 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ الان بخاطر اینکه پا نشم برم دستشویی تو سطل آشغال اتاقم شاشیدم . . . . . اونوقت پی ام داده عشقم صبح میای بریم کوه ؟ 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو مراسم ختم از بلندگو اعلام میکنن: مرحوم وصیت کرده کسی لباس مشکی نپوشه . . . . . قُلی از وسط جمعیت داد میزنه: مرحوم گوه خورده ما به احترامش میپوشیم 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به جفر میگن: میتونی از نور این چراغ قوه که رو دیواره بری بالا ؟ 😂 . . . . . میگه : خر خودتی، میخوای خاموشش کنی بیفتم 😂 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روز پزشک گذشت و یادمون رفت که این روز رو به شیشه عرق نعنا تبریک بگیم . . . . . بزرگوار تنها مرضی که نتونسته خوب کنه قطع عضوه 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از یه جایی به بعد فقط باید نگاهش کنی التماسش کنی منتظرش بمونی تا نصیب کسی نشه مال یکی دیگه نشه مال یکی دیگه شدن تحملش سخته . . . . ته دیگ ماکارونی رو عرض میکنم نخند پست خیلی احساسیه اشک تو چشام جمع شد 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ احساس کمبود محبت می کردم رفتم توی دستمال بتادین ریختم جلوی مامانم توش سرفه کردم گفتم مامان از دهنم خون اومد . . . . گفت از بس میشینی پای این اینترنت بی صاحاب از اون ورم ابجیم داشت بالا و پایین میپرید و میگفت اخ جون اگه بمیره اتاقش واسه من میشه 😂 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من اگه ماشين بهم بزنه پامم بشکنه . . . . بابام همچنان معتقده دليلش اين بوده که شبا دير ميخابم میدونی دردناک ترین مرگ رو توی تاریخ کی داشت؟ پسر نوح فکر کن داری غرق میشی یه گورخر باهات بای بای کنه اونم از توی کشتی بابات 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فرق بین دخترا و پسرا . . . . دخترا اگه دوستشون دیر کنه ده دقیقه: مهشید جونم بدو عسیسم بیست دقیقه: مهشید جونی داری آرایش میکنی هنوز؟ بدو آجی سی دقیقه: مهشید باهات قهلم اگه همین الان نیای بعد از ۴۵دقیقه اومد: دیوونه..چیکار میکردی۵دقیقس منتظرم عسیسم . . . . پسرا ده دقیقه: اخمخ کجایی؟ بیست دقیقه: ممد تف به روت کدوم گوری هستی لاش.ی؟ سی دقیقه: ممد اگه مامورای عربستان گرفتنت بگو تا منم بیام کمکشون؟ 😂 بعد از ۴۵دقیقه ممد اومد: بووووووق ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ لقمان رو بردن تو پارتی گفتن: اینجا پره بی ادبه، برو ادب بهشون یاد بده . . . . بعد از ۵ دقیقه دیدن لقمان داره با دخترا میرقصه گفتن: یا شیخ شما چرا؟؟؟!!؟ گفت: بزار تو حاله خودم باششم همهی دافا باید تو بغلم جاششن 😂😁😂 . . . . . لقمانم آدم پایهایه هااا ارسال شده توسط لیلی
دختره اَد کرده منو بعد بدون مقدمه پی ام داد مرسی از اَد کردنتون، خواهشا بهم پی ام ندین سوالای شخصی نپرسین، نزارین از accept کردنتون پشیمون شم من بی اف فاب دارم خیلی هم دوسش دارم الان3ساله با همیم خانواده هامونم در جریان هستن ایشالا اگه خدا بخد ماه آینده میان خواستگاری شما دوست دخدر داری؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار با رفقا داشتیم با سرعت تو خیابون میرفتیم یهو یه یارویی خودشو انداخت جلو ماشین رفیقم فرمون رو چرخوند که نخوره بهش . . . . . . بعدش همه پیاده شدیم تا جایی که میخورد عین سگ زدمیش یارو اخراش میگفت حاجی ناموسا با ماشین میزدین بهم من گه میخوردم برم شکایت کنم 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﻭﺳﺘﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺎﮐﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ، ﻟﭗ ﺗﺎﺑﺸﻮ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺭﻭﻣﯿﺰ، ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻟﭙﺘﺎﺑﺘﻮﻥ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ : ﭼﺮﺍ؟ ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻟﭗ ﺗﺎﺏ ﻗﺪﯾﻤﯿﻢ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ : ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﻣﯿﺸﻪ ﻟﻄﻔﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯾﻦ؟ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻟﭗ ﺗﺎﭘﺎﺷﻮ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ، ﯾﻪ ﻣﻮﺱ ﻫﻢ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﯼ ﻓﺎﯾﻞ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺎ ﻣﻮﺱ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ cut ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻣﻮﺱ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻟﭗ ﺗﺎﺏ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻣﻮﺱ ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻟﭗ ﺗﺎﺏ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭﺻﻞ ﮐﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ PASTE ﺭﻭ ﺯﺩ میگن فروشنده موس رو برداشت به خودش فرو کرد و تموم اطلاعات دختره رو تو خودش کپی کرد 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خاک بر سری ترین سکانس سریالهای دهه شصت این بود که وقتی شوهره از کار برمیگشت، زنه سر سفره شام بش می گفت "مو حامله یوم" 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم روانشناس گفتم احساس میکنم چند تا شخصیت دارم دکتر گفت شما اتفاقا اصلا شخصیت نداری 😂 گفتم چرا؟ 😂 گفت چون تیشرتتو کردی تو شلوارت 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو تو صف توالت عمومی بود، یکی ازش جلومیزنه ومیره توالت بیرون که میآد یقشو میگیره . . . . میگه : وجدانأ این ریدن حلاله؟ 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه روز یه هواپیما سنگین میشه به مسافرا میگن بار های اضافیو خالی کنید اولی چاقو میندازه دومی تفنگ میندازه سومی بمب میندازه فرود میان بعد داشتن از شهری رد میشدن که از کسی که داشت گریه میکرد پرسیدن چی شده گفت زنم رفته بود نون وایی چاقو خورد تو سرش مرد دو قدم میرن جلو تر میبینن یه نفر دیگه داره گریه میکنه میگن چیشده میگه دخترم رفته بود بیرون تفنگ خورد تو سرش مرد ده قدم میرن جلو تر میبینن یکی داره میخنده میپرسن چی شده میگه من تو دسشویی بودم گوزیدم خونه بغلی ترکید 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تلویزیون گفت: محققان ثابت کردهاند شامپانزهها بدون هیچ چشمداشتی برای انسانها فداکاری میکنند . . . . . . بابام یه نگاه به من انداخت گفت ما که ندیدیم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوار تاکسی خطی شدم دو قدم جلوتر یک مسافر گفت دربست . . . . یهو راننده با چشمانی معصوم به من گفت: تو لیاقتت خیلی بیشتر از منه، پیاده شو 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو میگه از بیست سالگی مستقل شدم رو پای خودم وایسادم 😂 گفتم ایول چیکار کردی؟؟ . . . . . گفت یکی از پاساژایِ بابام تویِ کیش رو ورداشتم واسه خودم کرایه دادم 😂 اذیت نشی اینقدر سختی کشیدی داداچ 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حیف نون از تیر برق میفته پاش میشکنه دکتر پماد میده میگه هر شب بمال به باکسنت . . . . . میگه: چرا اونجام؟؟!؟ میگه: اگه اونجات نمیخارید، نمیرفتی بالا تیر برق 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم پیش آخوند محلمون گفتم روزهی سکوت با چَت کردن هم باطل میشه؟ . . . . . نمیدونم چرا قرآنو گرفت رو سرش فرار کرد :/😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما یه سری رفتیم تو یه موسسه خیریه که زندانی آزاد کنیم گفتن برنامهتون چیه . . . . . گفتیم حفر گودال تا زیر سلول پشمای همه ریخته بود 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به كسي كه دوستش داري بگو كه چقدر بهش علاقه داري و چقدر در زندگي براش ارزش قائل هستي . . . . تا برينه بهت 😂 . . . . . . پابلو نرودا پس از اولين تجربه عاشقي 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو میره خونه میبینه زنش لخته بهش میگه چرا لختی؟ . . . . . میگه لباس ندارم 😂 یارو در کمُدو باز میکنه میگه بفرما این قرمز این زرد این آبی اصغر اقا بیا اینور 😂 😂 اینم نارنجی اینم بنفش 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺭﻓﺘﻢ ﺣﻤﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ،ﺩﻣﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺣﺪﻭﺩ23ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ23ﺩﻗﯿﻘﻪ15.30 ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻣﺪ . . . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ 4.5ﺛﺎﻧﯿﻪ 1ﻟﯿﺘﺮ ﺁﺏ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻮ 204 ﻟﯿﺘﺮ ﺁﺏ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﺑﺎ ﺍﺣﺘﺴﺎﺏ ﻫﺮ ﻟﯿﺘﺮ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 5 ﺗﻮﻣﻦ، تو 1000 ﺗﻮﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﺮﺩﯼ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ 44000 ﺗﻮﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ 😂 . . . . . ﻣﻦ 😂 ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺩﺭ 3 ، 4 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻝ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪ؛ ﺑﻌﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﺵ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺨﻮﺍم 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شوهره به زنش میگه: عزیزم ﺑﺮﻭ ﻳﻪ ﻧﻮﺷﻴﺪنی برام بیار ☺️😂 زن: ﻛﻮﻻ ﻳﺎ پپسی؟ مرد: کولا زن: لایت ﻳﺎ ﻋﺎﺩی؟ مرد : لاﻳﺖ زن: ﻗﻮطی ﻳﺎ شیشه مرد: قوطی زن : ﻛﻮچیک ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮒ؟ مرد : ﺍﺻﻼ ﻧﻤﻴﺨﺎﻡ ، ﻭﺍﺳﻢ آﺏ ﺑﻴﺎﺭ 😂 زن: ﻣﻌﺪنی ﻳﺎ ﻟﻮﻟﻪ کشی؟ مرد : آﺏ ﻣﻌﺪنی زن: ﺳﺮﺩ ﻳﺎ ﮔﺮﻡ؟ مرد : ﻣﻴﺰﻧﻤﺘـــــــــاااا 😂 زن : ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﻳﺎ ﺩمپایی؟ مرد :ﺣﻴﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻥ 😂 زن: ﺧﺮ ﻳﺎ سگ؟ مرد : ﮔﻤﺸﻮ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﺎﻡ 😂 زن: ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻳﺎ ﺑﺎ ماشین؟ مرد : ﺑﺎ ﻫﺮ چی ﺑــــــﺮﻭ ﻓﻘﻂ ﻧﺒﻴﻨﻤﺖ 😂 زن: ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﻴﺎی ﻳﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻡ؟ مرد : ﻣﻴﺎﻡ می کُشمت 😂 زن: ﺑﺎ ﭼﺎﻗﻮ ﻳﺎ ﺳﺎﻃﻮﺭ؟ مرد : ﺳﺎﻃـــــــــﻮﺭ زن: ﻗﺮﺑﺎﻧﻴﻢ میکنی ﻳﺎ ﺗﻴﻜﻪ ﺗﻴﻜﻪ؟ مرد : ﺧـــــﺪﺍ ﻟﻌﻨﺘﺖ ﻛﻨﻪ... ﻗﻠﺒﻢ ﻭایساد 😂 زن: ﺑﺒﺮﻣﺖ ﺩﻛﺘﺮ ﻳﺎ ﺩﻛﺘﺮﻭ ﺑﻴﺎﺭﻡ ﺍینجا؟ . . . یعنی زنا تا این حد باحالن، اصلا حوصلت سر نمیره 😂 ارسال شده توسط فرنیک
چن وخ پیش با دوستان رفته بودیم ول گردی یه پیرمرده کناره چنتا دخدر تو ایسگا اتوبوس واساده بود دستشم تا زانو تو دماغش بود یه پسره از تو اتوبوس سرشو از شیشه آورد بیرون گفت حاجی نگرد تو اون یکیه پیرمرده گفت :نه عزیزم اگه رزق تو باشه تو همینم پیدا میشه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه دوس دختر داشتم اسمش سمیرا بود یبار گفت تو باغچمون مار هست 😂 گفتم سمیه؟ گفت من سمیرام سُمیه کدوم بی شرفیه ؟بای 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بابام داشت عمومو نصیحت میکرد که بچه با زدن آدم نمیشه ، عموم منو نشون داد گفت تو خودت بچتو میزنی . . . . بابام گفت من نمیخوام این آدم بشه میخوام بمیره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره ﭘﯽ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻩ: ﺍﺻﻮﻝ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭼﯿﻪ ؟؟ ☺️ . . . . . ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮﺣﯿﺪ .. ﻧﺒﻮﺕ .. ﺍمامت 😂 ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺍﺣﺪ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻪ ﺣﻘﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻼﮎ ﺷﻢ 😂 ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﻫﻢ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍﺣﻞ ﺑﺮﺍﺵ بگم دختره نفهم 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ولي اون دنيا كه اعضاي بدن به حرف ميان دماغم به حرف بياد مثه سگ ميزنمش . . . . . كم ريد تو قيافمون حرفم ميخواد بزنه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يه بارم مشتري اومده بود برا خونمون بابام داشت همه جارو نشونش ميداد . . . . . . به اتاق من كه رسيد گفت اينجا هم محل نگهداري پسرمونه بعدم كولرو خاموش كرد 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یبار با بابابزرگم شطرنج بازی میکردم، گفتم آقاجون اسبتو زدم 😂 . . . . . . گفت گه اسبمم نمیتونی بخوری 😂 دوباره اسبشو ورداشت آورد تو بازی 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من هموني ام كه تو هر جمعي ميرم دختراش ميگن "واااااي ايييين" 😂😜 . . . . . . البته يه "عنه" هم بعد اين ميگن كه زياد مهم نيست 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو یه جمعی نشسته بودیم گوزیدم سریع گفتم چیزی نیست چرم مبله داره صدا میده . . . . . یه دقیقه گذشت یکی گفت کسی میدونه چقدر طول میکشه بوی چرم مبل بره؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سالاد شیرازی اگه شیرازیه که باید به راحت درست بشه . . . . . مثلا خیار و گوجه رو با نایلون مغازه بذاری سر سفره یه گاز خیار یکی گوجه یه قلپ آبلیمو روش 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رانندگی تو مشهد مهارتهای خاص خودش رو میطلبه شما بیفتی تو ترافیک دور حرم یهو به خودت میای میبینی ماشینت نیست و جمعیت داره هل ت میده سمت ضریح 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ چقدر خوبه یکی رو داشته باشی وقتی غمگین هستی بگه بیا بریم پارک وقتی قهر هستین خودش زنگ بزنه بگه خانومی غلط کردم . . . . . . خلاصه . . . رویا بافی خیلی خوبه 😂 لطفا هرکی همچین پسری پیدا کرد خبر بده ارسال شده توسط دخی انزلی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم